شب- داخلی- شب چرا میکشد مرا؟

  • ۰۲:۴۴

شب که میشه تازه میفهمم چقدر تنهام. چقدر اشتباهاتم رو تکرار میکنم و چوبشو میخورم. چیزی به کنکور ارشد نمونده و نباید قاعدتا ذهنم درگیر این فکرها میبود... مگه کل زندگی من طبق قاعده بود که الان باشه؟ 

اتفاق های خوب میفتن. خنده ها گاهی وجود دارن. تلاش های من برای فکر نکردن هم ادامه دارن ولی شب که میشه انگار تمام افکار و حس‌ های منفی که کل روز تلاش کرده بودم نادیده شون بگیرم باهم به سمتم هجوم میارن و یه حجم سنگین روی قفسه سینه م میشن و باورم میشه که حالا توی این سن هم باز چقدر تنهام...

  • ۴۶
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ماه
روشنی اش را
در سراسر آسمان
می پراکند
و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد۰

رابیندرانات تاگور - کتاب ماه نو و مرغان آواره
Designed By Erfan Powered by Bayan