بیا تا قدر بدانیم

  • ۲۲:۴۱

یکی از چیزایی که وقت امتحان بهم انگیزه میده درس بخونم اینه که یادم میوفته به یکی از امتحانای آخر ترم فرانسه م۰۰۰

حتی یادمه سمت راست، وسطای کلاس روی یه صندلی تکی نشسته بودم۰ توی کلاس ته سالن طبقه بالا ۰ چشمتون روز بد نبینه من تازه سه ماه بود کلا فرانسه یاد گرفته بودم ولی خب قطعا استادای دانشگاه براشون مهم نبود و سه چهار صفحه کامل فرانسه گذاشتن جلوم تشریحی ۰ فقط خدا داند حال اون لحظه م رو :|

اصلا قابل مقایسه با سادگی انگلیسی نبود تشخیص اون همه نکات شخص و گرامر و بعد از تشخیص، ربط دادن و جواب دادن بهشون ۰ 

سر جلسه فقط کم مونده بود بزنم زیر گریه :))

همونجا نشستم به گفت و گو با خودم گفتم مهسا من تورو میبرم رشته ای که دوس داری ولی امروز یادت باشه۰ آدم باش قدر بدون درس فارسی میخونی فارسی جواب میدی چه سختی داره آخه زبان خودته دیگه نبینم غر بزنی ها :|

همینقدر خشن برخورد کردم با خودم و اومدم بیرون از کلاس :))

امتحان عملیم رو هم نگم که فکر میکردم فردا یا پس فرداس در صورتی که همون روز بود ۰ حدود ساعت دو ظهر بود رفتم دراز بکشم چراغم خاموش کرده بودم دیدم دوستم زنگ میزنه گفتم ای بابا باز سوال داره ۰ آقا گوشیو برداشتم دیدم با استرس میگه پس تو کجایی اسمتو صدا زدن برا مصاحبه چرا نیومدی؟؟ 

قیافه من دیدنی بود گفتم مگه امروزه ؟؟ گفت دیوونه پاشو بیا نفر اول بودی بدو خودتو برسون تا بچه ها دارن مصاحبه میشن ۰ منم انقدر تند تند و با استرس آماده شدم رفتم هنوز چند نفر مونده بودن رفتم تو حالا دوتا استادا نشسته بودن منم عذرخواهی و اینا هم به فرانسه بعد نشستم شروع کردن حرف زدن منم هنوز قلبم میزد تو ذهنم ترجمه میشد میخواستم حرف بزنم ذهنم پاک و سفید شده بود نگا میکردم فقط :)) انقدر استادا بد نگام کردن دیگه به هر زوری بود چسبوندم به هم یه چیزایی گفتم ولی خب قطعا نمره خوبی هم نگرفتم ولی درس عبرتی شد که قدر درس خوندن به فارسی رو بدونم :دی

کرگدنِ بنفش
چ باحاله تحصیلات اکادمیکه یه زبون هااا 
اره خیلی باحاله
مخصوصا که مثل انگلیسی رایج نباشه و هرکسی نفهمه چی میگی جز همکلاسیات :))
ما خب چون باید متن های طولانی حفظ میکردیم مثلا با دوستم توی راه سلف یا حین راه رفتن توی دانشگاه مکالمه میکردیم و انقد کیف میداد نگاه های تعجب دار دیگران۰ من یکی که خیلی حال میکردم :)))
الهه ...
فرانسوی رو فقط باید یه نفر حرف بزنه و بشنوی:))) بیشتر از این نمیشه اصلا!
آره خیلی قشنگه ولی خب حرف زدنشم درسته سخته ولی خیلی قشنگه :)
ولی اون روز امتحان عملی انقدر شوک سنگینی بود واسم که دوره نکرده یهو رفتم جلو استادا کاملا هنگ کردم وگرنه ما تو ترم هر روز سر کلاس مکالمه داشتیم و استادا مجبورمون میکردن تک تک حرف بزنیم۰
حامد سپهر
ایشالا که نمره خوبی بیاری
مگه خودت انتخاب نکردی فرانسه بخونی؟
این ماجرا مال سه سال پیشه تقریبا۰
اره انتخاب خودم بود ولی موقت بود از اولش۰
جناب منزوی
حس بدی داشت انصافاً
آره واقعا 
ابوالفضل ...
پس همیشه با یادآوری اون خاطره خودت رو به مرگ می‌اندازی تا به تب راضی بشی 😉
دقیقا شیوه ی من تو زندگی همینه :))
تو شرایط بد وقتی نق میزنم بدترین اتفاق رو رو میکنم بعد ذهنم شکرگزاری میکنه :)))
خودزنی هم هست :))
نگار جهانشاهی
خوبه
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ماه
روشنی اش را
در سراسر آسمان
می پراکند
و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد۰

رابیندرانات تاگور - کتاب ماه نو و مرغان آواره
Designed By Erfan Powered by Bayan