دیدِ بیرونی

  • ۰۰:۴۴

توی دانشگاه یه وقتایی پیش میومد که من یا آیدا مثلا لباسی رو بپوشیم که به خوب بودنش زیاد مطمئن نیستیم یا اون روز مثلا آرایش یا ظاهرمون به نظر خودمون زیاد خوب نشده و باب میلمون نیست . 

در چنین مواقعی از همدیگه سوال میکردیم و سعی میکردیم حقیقت رو به هم دیگه بگیم اینکه مثلا چیزی که پوشیدی اونقدرام بد نیست اتفاقا فلان چیزش چقدرم خوبه، ببین خودت، یا این بخش ظاهرت که انقدر روش حساسی از بیرون اصلا به چشم نمیاد و دیده نمیشه و۰۰۰ 

اینارو گفتم که بگم ما آدما شاید یه وقتایی نیاز داریم یکی بیاد و از بیرون بهمون نگاه کنه، بهمون حقیقت رو بگه۰ بگه مثلا شرایطمون اونقدرام که فکر میکنیم بد نیست یا اصلا فلان بخشش چقدرم خوبه و یا برعکس۰۰۰

بانوچـ ـه
چقدر این پست باب ِ دلی بود بوبک جانم...
مرسی عزیزم :)
چقدر خوب که اینطور بوده :)
جناب منزوی
برا من هم اتفاق میفته، ولی کسی نیست که بهم بگه ... خودم دست به کار میشم :)
خوبه که خودت اینکارو میکنی :)
حوا ...
کاملا موافقم
اوهوم :)
نیلی ‌
چه خوب گفتی :))
خوب گفتن از کرامات وی بود :))
ممنون :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ماه
روشنی اش را
در سراسر آسمان
می پراکند
و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد۰

رابیندرانات تاگور - کتاب ماه نو و مرغان آواره
Designed By Erfan Powered by Bayan