Dear zindagi

  • ۱۵:۱۹


پارسال یه فیلم هندی دیدم که برخلاف مرسوم سینمای هند ،سبک جدیدی داشت و از اون جایی که فرهنگ ایران و هند شباهت هایی داره خیلی شبیه به دغدغه ی دختران اینجا بود و ماجرای یه دختره که به دلیل اتفاق هایی میره پیش روانشناس و اونجا ماجرا جذاب میشه و من این قسمت هاشو چندین بار دیدم و خیلی دوس داشتم۰مخصوصا قضیه ی صندلی که مطرح کرد و من تا به حال به روابط از این زاویه نگاه نکرده بودم و خودم هم چیزهایی یاد گرفتم از فیلم۰

چندتا از دیالوگ های فیلم رو که دوس داشتم توی ادامه ی مطلب میذارم۰


1

۰۰۰

۰۰۰

234

۰۰۰

6

۰۰۰

789

۰۰۰

91011

۰۰۰

121314151617

فرشته ...
دیالوگ های قشنگی بود خصوصا اون کنترل تلویزیون:)
ممنون
 اوهوم:)
من چندین بار نگاهشون کردم۰
خواهش میکنم :)
حامد سپهر
زیاد اهل فیلم هندی نیستم از بین فیلماشون دووم رو دوست دارم 
شاهرخ خان عالیه
دیالوگای جالبی داشت
منم زیاد نمیبینم مگر خیلی خوب باشه ولی این فیلم چون بحثای روانشناسی داشت دوس داشتم۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ماه
روشنی اش را
در سراسر آسمان
می پراکند
و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد۰

رابیندرانات تاگور - کتاب ماه نو و مرغان آواره
Designed By Erfan Powered by Bayan