اتفاقات جالب :)

  • ۰۳:۱۴

یکی از اتفاقات جالب زندگیم زمانی بود که فرانسه میخوندم۰منو داداشم و آجیم یه دانشگاه بودیم۰من سال اول کارشناسی ،داداشم سال اخر ارشد،خواهرم سال اول ارشد بود۰ بعد جالبیش اینجاس با وجود اینکه اجیم دانشگاهش سوا بود چون دانشکده پرستاری بود ولی دانشکده هامون روبرو هم بود و یه فضای سبز و جاده بینشون بود برا همین بعضی روزا باهم میومدیم دانشگاه و حتی داخل هم با هم بودیم و من میومدم اینور جاده دانشکده خودم و یه وقتایی هم میدیدم اجیمو که حواسش نبود :دی

یه روزا هم با داداشم میرفتم و برمیگشتم با ماشین و یه بار حراست دانشگاه گیر داد الکی فکر کرد دوستیم و داداش نشون داد که واسه ماشین کارت گرفته ولی کارت دانشجویی منو خواست منم فقط یه برگه انتخاب واحد داشتم هنوز بهمون کارت نداده بودن برگمو درآوردم نشون دادم از تو ماشین بلند گفتم ترم اولم :)))داداشم ترکیده بود میگفت نگووو آبرومون رفت :)) تا گفتم ترم اولم باز کرد درو رفتیم داخل خلاصه :))

روزای خیلی خوبی بود :)

قالب رضا
فرانسه میخوندی؟
دلت همیشه شاد و ان شاالله روز های قشنگ تری داشته باشی:)
بله ولی الان رشته ی دیگه میخونم۰
خیلی ممنونم۰شما هم همینطور:)
گلاویژ ...
الان چی می خونید مگه؟ 
از چندتا پست قبل متوجه شدم تغییر رشته و دانشگاه دادین ولی نفهمیدم چی می خونین 
راستی سلام :) 
سلام عزیزم  ۰خوش اومدی :)
بیوتکنولوژی میخونم الان
♫ شباهنگ
چه باحال!
منم همیشه یه همچین آرزویی داشتم و وقتی می‌دیدم بچه‌ها با خواهر و برادرشون باهمن تو دانشگاه کلی ذوق می‌کردم که خوش به حالتون
آره خیلی باحال بود :))
مخصوصا چون تو شهر خودمونم بود انگاری با هم داشتیم میرفتیم بیرون مثلا خیلی خوش میگذشت :))
کلا اون سال خیلی خوب بود همه چیزش :)
گلاویژ ...
جدی؟ خیلی هم عالی، یکی از رشته هاییه که من همیشه بهش فکر می کنم، موفق باشین :) 
 بله۰خیلی ممنونم عزیزم :)
تشکر :)
سمی را
شما که کپی پیس همین چطو فکر کرده دوستین😑 عجبا😕
  چه میدونم والا دقتشون پایینه :))
تازه یه بارم همکاراش مارو باهم دیده بودن بهش گیر داده بودن داری عروسی میکنی چرا به ما نگفتی :))
تا چندوقت میگفت کنارم راه نرو :))
ابوالفضل ...
چه باحال...
اوهوم :)
سیلاب سیلاب
چقد خوبه اعضای خانواده تو یه دانشگاه باشن


آره :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ماه
روشنی اش را
در سراسر آسمان
می پراکند
و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد۰

رابیندرانات تاگور - کتاب ماه نو و مرغان آواره
Designed By Erfan Powered by Bayan