ماجراهای اتوبوس واحد

  • ۱۱:۲۷

توی اهواز یک چیزی که به شدت ازش نفرت دارم اینه که توی اکثر اتوبوس واحدا ۴تا از صندلی های قسمت آقایون رو به خانوماس و در ۹۹درصد موارد هرچی مرد بیمار و مریضِ روانیِ میشینن روی اون صندلی ها و خیره میشن به خانوما با یه حالت حال به هم زن۰این آقایون فکر نکنید که جوون هستن نه اتفاقا اکثرا بالای ۴۰سال به نظر میاد سن داشته باشن و حتی وقتی اتوبوس خالی هم باشه باز دقیقا میشینن روی همون صندلیا۰

من که حجاب دارمو آرایش چندانی هم ندارم و زیبایی خاصی هم ندارم بارها و بارها شده وقتی یهو نگاهم به جلو افتاده دیدم یکی از این آقایون بیمار خیره شده بهم و حسی که اون لحظه نگاهشون بهم میده به شدت عصبیم میکنه و باعث ناراحتی و نفرتم میشه۰۰۰

توی تهران چندین باری که سوار بی آر تی و واحد شدم اصلا همچین صحنه ای ندیدم ولی اینجا۰۰۰:(

+سوژه ی رادیوبلاگیها شدم :)))  (کلیک)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ماه
روشنی اش را
در سراسر آسمان
می پراکند
و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد۰

رابیندرانات تاگور - کتاب ماه نو و مرغان آواره
Designed By Erfan Powered by Bayan