رعد و برق

  • ۰۱:۱۰
تازه پای کام بودم وب میخوندم بعد از چک کردن کتابا که یهو برقا رفت.بقیه خواب بودن و خونه تاریک و خداروشکر گوشیم دم دستم بود وگرنه از ترس سکته میزدم.دیشبم رعدو برق و بارون شدید شد و برقا رفت اما رعدو برقای امشب به قدری شدیده صداو نورش که به عمرم ندیدم و اولش فکر کردم صدای انفجاره و با نورش یهو خونمون روشن میشه.صدای بارون هم میاد .من بارونو خیلی دوس دارم اما الان من یک عدد مهسای گرخیده ی خوف کرده ی در تاریکی مانده ی ازترس زیرپتو رفته که شاید بخوابه هستم.با تشکر :-S
  • ۲۷۹
المی ...
وااایوحشتناکه>.<
من عاشقه بارونو رعدوبرقم البته با برقو روشنایی نه تو تاریکی:دی
اوهوم:-s
دقیقا از وحشتناک هم ی چی اون ورتره
من (^_^)
آخی چه شبی بوده خخخخ
مهسا بانو همه دنیات ولی چه رمزآلوده... :)

پیش منم بیا، اگه خوشت اومد لینک کنیم،منکه میخوام ^_^

اینستاگرامم: @shixon_world
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ماه
روشنی اش را
در سراسر آسمان
می پراکند
و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد۰

رابیندرانات تاگور - کتاب ماه نو و مرغان آواره
Designed By Erfan Powered by Bayan