که بیش از خودت بیقرار تو هستم...

  • ۱۱:۵۵

اون قلب منه و حالا توی روزای تلخیه. قلبم خوش نیست و من بلد نیستم باید چی بگم یا چیکار کنم که بتونم حتی یه ذره از غمش کم کنم. یاد این روزای خودم میوفتم و دلم پر میکشه واسه قلبم. واسه اینکه میتونم درک کنم چه حس های ضد و نقیض و تلخی رو این روزا تجربه میکنه. که شاید اگه دنیا بی رحم نبود حداقل میتونستم به اندازه ی بغل کردنش کمک حالش باشم این روزا. اما دست من کوتاهه. نه میتونم چیزی بگم نه دلم میاد به قلبم تسلیت بگم وقتی باورش حتی واسه خودمم تلخ و سخته. میدونم زندگی بی رحمه میدونم زمان که بگذره حالش بهتر میشه ولی کاش راه و توانی بیشتر از کلمات از من ساخته بود برای حتی ذره ای کم کردن غم قلبم... اون قلب منه... 

  • ۳۶
ماه
روشنی اش را
در سراسر آسمان
می پراکند
و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد۰

رابیندرانات تاگور - کتاب ماه نو و مرغان آواره
Designed By Erfan Powered by Bayan