اتفاق خوب

  • ۲۱:۳۵

داشتم بعد از حدود هفت ماه ناخنامو لاک میزدم. همون ناخنایی که چند نفر غریبه و آشنا گفتن قشنگه و چندبارم بعد از این حرفشون ناخنام شکست :)))

چند وقت پیشا داشتم فکر میکردم که بیا از دل اتفاقای بدی که تو ذهنته و به نظر ناراحت کننده هستن بگرد ببین اتفاق خوبی هم افتاده؟ 

کلی فکر کردم تا یادم اومد من تا قبل از یکی از همین اتفاق ها از بچگی عادت به ناخن جویدن داشتم. هیچ وقت نمیشد ناخنای من بلند باشه و خانواده همش هی تذکر میدادن دستتو در بیار از دهنت. یه بچه ی خجالتی که همیشه جز توی مدرسه ناخودآگاه ناخن میجوید. مدرسه هم فکر کنم چون دستام آلوده بود رعایت میکردم :)) خلاصه این ماجرا تا ۱۴سالگی حتی ادامه داشت تا اون دو هفته ای که توی بیمارستان بودم انقدر درگیر چیزای مختلف بودم که خودمو یادم رفت. بعد که مرخص شدم دیدم واسه اولین بار ناخنام بلند شده و قشنگ بودن :) خیلی حس خوبی داشت لذتی رو چشیده بودم که قبل از اون تجربه ش نکرده بودم. بعد از چند وقت باز ناخنامو بی اختیار کوتاه کردم ولی پس ذهنم اون لذته بود. اون اتفاقی که به نظرم تا قبل از این نشدنی به نظر میومد شده بود و میدونستم که باز هم میشه اتفاق بیفته. دو سه سال با خودم درگیر بودم و با لاک تلخ و زیادی بلند نگه داشتن ناخنامو... تونستم از پس این چالش بربیام و عادتمو ترک کنم.

بلند بودن ناخن چیزیه که واسه خیلی ها ممکنه یه اتفاق معمول باشه ولی واسه من کلی اتفاق و تلاش پشتش هست که خیلی وقت بود یادم رفته بود که به راحتی به دستش نیاورده بودم...

+ این متن سه تا پند داشت خودتون از متن برداشت کنید دیگه. بس که امتحان دادم از همه چی میخوام نکته دربیارم :))

  • ۱۲۳
فاطمه :)
چه ناخنای قشنگی دارررری:)) 

منم همین مشکلو الان دارم البته رشدش خیلیی کمه ولی بعد از اینکه با سختی زیاد موفق میشم و چند میلی متر ناخنم رشد می کنه  یه دفعه به خودم میام و انگشتای دستمو می بینم که ناخن نداره.ولی من بیشتر با دست می کنم ناخنارو از بس نرم میشن تا آب بهشون می خوره.
بند آخر، هم مورد ناخن و هم مواردی که میشه تو زندگی این مثالو بهش ربط داد رو می فهمم قشنگ...
مرسییی :)))
خب ببین زینک خیلی خوبه البته من استفاده نکردم ولی منم چون چندین سال هی ناخنامو کنده بودم نرم شده بودن و یه چیز که فهمیدم این بود که حتی اگه یه کوچولو بلند میشدن با ناخن گیر بالاشون رو میگرفتم سفت میشدن. چندبار که تکرارش کردم سفت شدن ناخنام. البته من ماست زیاد میخورم اینم بی تاثیر نیست. 
اوهوم...
Afshin ✘
چه ناخنات قشنگن
.
.
.
همین امشب میشکنن حالا ببین کی گفتم
نهههه :))
مهربون باشید با من :)))
آسـوکـآ آآ
نخسته از امتحانا عزیز دلمممم❤
مرسی عزیزم :)
😘
ابوالفضل ...
این پشت‌کاره خیلی خوب بود ⁦👌🏻⁩😊

سه نکته؟ ناخون نجوید. اسفند دود کنید تا چشم نخورید. پشت‌کار داشته باشید!
اوهوم. مرسی :)
مامانم همیشه از بچگی تا چیزیم میشد میگفت باز بچمو چشم زدن :))) 
کار از اسفند دود کردن گذشته باید جنگل بسوزونم :)) اعتماد به سقف :)))
نه کامل نگفتی فقط بیست پنج صدم میتونم بهت کمک کنم :)))

نکته اول اینکه از دل اتفاقاتی که به نظر تلخن اتفاقات خوب هم میتونه رخ بده فقط کافیه خوب نگاه کنیم یا شاید هم جوری باشه که خودمون ازش هیچ وقت آگاه نشیم.
نکته دوم اینکه بعضی از چیزها هست که انقدر نشده و از اولش به نشدنشون عادت کردیم فکر میکنیم غیرممکنن که واسه ما اتفاق بیفتن ولی خب اگر واسشون تلاش کنیم و... شاید شدنی باشن.
نکته ی سوم اینکه ممکنه یه چیزایی واسه بقیه داشتنش عادی باشه ولی واسه بعضیا ممکنه کلی اتفاق پشتش باشه که قدرش رو بیشتر بدونن...
حامد سپهر
خانوم اجازه :
نکته اول :خرافاتی نباشین با حرف مردم ناخن نمیشکنه ؛یا ویتامین بدنت کمه یا اینکه باید بعضی وقتا بزاریشون تو آبنمک
نکته دوم: خجالتی نباشید چون تو زندگی نمیتونید حقتون رو بگیرید
نکته سوم: هرچی زودتر از این زندانهای ذهنی خلاص بشیم بهتره
راضیم ازت نمره کاملو بهت میدم :))
اول اینکه اره بابا میدونم ولی خب دو سه بار دقیقا تا این حرفو شنیدم چندساعت بعد شکست جالب بود :)) آب نمک نشنیده بودم.
دوم: من الان خیییلییی خوبم بچگی انقدر خجالتی بودم با هیشکی حرف نمیزدم حتی :دی
سوم هم آره موافقم باهات :)
بهارنارنج :)
چه خوبه اگه یاد بگیریم اینطور دیدنو
اره باید واسش تلاش کنیم تا بتونیم به خودمون کمک کنیم.
... یکی از بنده هاش
انگاری دارم عادت میکنم دوستامو اینجا ببینم و بخونمشون...
تمام پستهای نخونده رو خوندم و برای تک تک حرفات، حرف داشتم برای گفتن...
ولی دیگه خیلی وقته چیزی نمیگم و نمینویسم...
مواظب خوبیات باش
ممنون :)
جناب منزوی
همیشه اتفاقای خوب براتون تکرار بشه :)
خیلی ممنونم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ماه
روشنی اش را
در سراسر آسمان
می پراکند
و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد۰

رابیندرانات تاگور - کتاب ماه نو و مرغان آواره
Designed By Erfan Powered by Bayan