- پنجشنبه ۲۵ مرداد ۹۷
- ۱۸:۴۳
در کودکی و بعدش هم در خانه ی شوهر مفهومی به نام محبت را تجربه نکرده بود ۰ کسی برایش مادری نکرده بود و از مادری همین را بلد بود که باید بچه هایی را به دنیا آورد و از آن ها مراقبت کرد تا بزرگ شوند۰۰۰
او قربانی بود و قربانی تربیت کرد ۰
حالا دوران محمدرضا شاه بود ۰ دختر بزرگش باید از کودکی ظرف ها و لباس هاو ۰۰۰ را میشست ، خانه را مرتب میکرد ، از بچه ها نگهداری میکرد و در صورت سرپیچی ، مادرش خبر را به پدر میرساند و کتک ها برایش فراهم میشد ۰۰۰
برخلاف مادر که سواد نداشت ، دخترش به تشویق پدر ، درس میخواند و درس خواندن را به عنوان راهی برای نجات میدید۰۰۰
دختر شاید بدشانس بود که بچه های بعد از او پسر میشدند و طبق اصول زمانه ، پسرها وظیفه ی خانه داری نداشتند و تمام کارها سالها بر دوش دختر ماند و دیگر دختر ، کارهای خانه را جزوی از وظایفش میدانست ۰ دختر همچنان درس میخواند تا دیپلم گرفت و جزو دختران پیشرو در زمان خودش بود ۰ فامیل با درس خواندنش مخالف بودند اما پدرش حامی بود و او ادامه میداد ۰ اطرافش همه سوادشان کمتر از دیپلم بود و بعد از قبولی در کنکور چون ادامه ی راه را نمیدانست ، نتوانست به دانشگاه برود ۰ در آزمون های استخدامی شرکت میکرد و پذیرفته میشد ولی تعصب پدر باعث شد نتواند شاغل شود چون پدرش معتقد بود نباید جایی کار کند که مردها حضور دارند ۰ این همان نقطه ای ست که پس از گذشت سالها هنوز افسوسش را میخورد که شاید زندگیش جور دیگری رقم میخورد۰۰۰
- ۱۵۲