- دوشنبه ۲۷ فروردين ۹۷
- ۰۳:۱۴
یکی از اتفاقات جالب زندگیم زمانی بود که فرانسه میخوندم۰منو داداشم و آجیم یه دانشگاه بودیم۰من سال اول کارشناسی ،داداشم سال اخر ارشد،خواهرم سال اول ارشد بود۰ بعد جالبیش اینجاس با وجود اینکه اجیم دانشگاهش سوا بود چون دانشکده پرستاری بود ولی دانشکده هامون روبرو هم بود و یه فضای سبز و جاده بینشون بود برا همین بعضی روزا باهم میومدیم دانشگاه و حتی داخل هم با هم بودیم و من میومدم اینور جاده دانشکده خودم و یه وقتایی هم میدیدم اجیمو که حواسش نبود :دی
یه روزا هم با داداشم میرفتم و برمیگشتم با ماشین و یه بار حراست دانشگاه گیر داد الکی فکر کرد دوستیم و داداش نشون داد که واسه ماشین کارت گرفته ولی کارت دانشجویی منو خواست منم فقط یه برگه انتخاب واحد داشتم هنوز بهمون کارت نداده بودن برگمو درآوردم نشون دادم از تو ماشین بلند گفتم ترم اولم :)))داداشم ترکیده بود میگفت نگووو آبرومون رفت :)) تا گفتم ترم اولم باز کرد درو رفتیم داخل خلاصه :))
روزای خیلی خوبی بود :)
- دانشگاه طور
- طنزگونه
- ۱۸۷