به یادشون...

  • ۱۶:۵۲

6سالی میشه که جسته گریخته وب نوشتم و وبلاگهایی هم داشتم که پاکشون کردم.توی این مدت آدم هایی رو پیدا کردم که با نوشته هاشون ،افکارشون و قصه های زندگیشون همراه شدم بهشون وابسته شدم با بعضیاشون خندیدمو با بعضیاشون همدردی و گاهی غصه خوردم و گاهی تلاش کردم بهشون کمک کنم و گاهی اونا بهم کمک کردن.افراد زیادی منو نمیشناسن چون دیگه تصمیم گرفتم خیلی نزدیک وب نویسا نشم که باز نشه مثه چندتا ازین دوستای خوبه وب نویسم که گفتم که یک دفعه گذاشتن و رفتن و من موندم و یک دنیا علامت سوال....

دنیای ماده یوزپلنگ وحشی(یوزی)

طامات میبافم(رامگا)

دختر گندمگون(سمی)

نبات(آبنبات)

عقاید یک بی عقیده(مهسا)

یادداشت های دختر کوچیکه خانواده(ته تغاری)

وقتی به یک مرد مبتلا می شوم(سپیده)

آقای لجباز و خانم مدارا

وقتی عشق در می زند(memul)  وبعدش  دو تن خیس از عرق عشق

گردبادی در پی

این شهر تا همیشه بوی ما رو میده(مهسا)

خانم ویرگول(سارا)

آرشیو خاطرات ما

هنوزم که هنوزه گاهی میرم و به وب هاشون سر میزنم شاید که برگشته باشن ولی خبری نیست ...

  • ۱۲۰
ویار تکلم
یا مهسا نام ها وبلاگ نویس های خوبی هستند یا شما به مهسا ها علاقه دارید :)
شاید
♫ شباهنگ
بعضیاشون اسم و آدرس عوض کردن
کدوماشون؟میشه لطفا بگی بهم؟؟؟
ZaHrA ...
خیلی هم انگیز ه رفتن شون...
غم انگیز؟
آره اونم یکدفعه رفتنشون...
سمیرا
وای من وب نبات رو دوس داشتم. خودت بم معرفیش کردی
اوهوم...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ماه
روشنی اش را
در سراسر آسمان
می پراکند
و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد۰

رابیندرانات تاگور - کتاب ماه نو و مرغان آواره
Designed By Erfan Powered by Bayan