- شنبه ۹ آبان ۹۴
- ۰۱:۱۰
تازه پای کام بودم وب میخوندم بعد از چک کردن کتابا که یهو برقا رفت.بقیه خواب بودن و خونه تاریک و خداروشکر گوشیم دم دستم بود وگرنه از ترس سکته میزدم.دیشبم رعدو برق و بارون شدید شد و برقا رفت اما رعدو برقای امشب به قدری شدیده صداو نورش که به عمرم ندیدم و اولش فکر کردم صدای انفجاره و با نورش یهو خونمون روشن میشه.صدای بارون هم میاد .من بارونو خیلی دوس دارم اما الان من یک عدد مهسای گرخیده ی خوف کرده ی در تاریکی مانده ی ازترس زیرپتو رفته که شاید بخوابه هستم.با تشکر :-S
- ۲۸۳